سفارش تبلیغ
صبا ویژن

یه دل نوشته ی دیگه از او...

دوشنبه 86 خرداد 21 ساعت 10:20 عصر

انا الله و انا الیه راجعون

آنان که خاک را به نظر کیمیا می کنند ...آلان که دارند ما رو یکی یکی تنها میذارند که!!!!
نشانه ای از نشانه های دیگر خدا حضرت آیت الله العظمی فاضل لنکرانی(رحمت الله علیه) دیگر سنگینی این فانی سرا را تحمل نکرد وبه دیدار محبوبش رفت...لبیک الله...
وزنه ای از وزنه های آسمانی زمین زمین را ترک کرد و به لاهوت رفت...
تازه یه ارتباط دلی با ایشون برقرار کرده بودم ولی حیف که او ماند و من رفتم...یعنی ما رفتیم...
     

اللهم عجل لولیک الفرج والعافیه والنصر وجعلنا من اعوانه وانصاره والمستشهدین بین یدیه ....
    باشد تا آن بزرگوار برای من وامثال من پیش حضرت دوست فاتحه ای بخواند....



آفرینش به خاطر
بی بی...


به راستی آیا تا به حال با خویش به مصاحبت نشسته ای که رمز و راز این زیبایی جهان در چیست.این نظام مشکوکانه که بر برهان علیت سایه می گستراندبه چه منظور حیات پیدا کرده است و خودی نشان می دهد.؟این طبیعت هنر خلقتش را از کجا آورده است که این چنین باد در گلو فرو برده وخود را زیبا می خواند که الحق هم زیباست. این صدای غریو آب و آبشار ز چه این مقدار گوش را به خوبی می نوازدو صیقلی بر روح وجان خسته ی آدمی می دهد.در این میان جیک جیک گنجشکان از برای چیست و هزاران هزار زیبایی دیگر.....
فی الواقع آن آفریدگار چند ساعت یا چند روز یا چند ماه و چند سال را صرف خلقت این  مجموعه عظیم و بی نقص کرده است.این زمان به چه منظور و چه هدفی صرف شده است که حتما غایت عظیمی است.
خدا به پیامبر (ص) فرمود:این جهان را با تمام وسعتش برای گل وجود تو خلق کردم و تو را برای وجود علی وهر دو شمارا برای وجود زهرا.
این زهرا کیست که از خدا با آن همه بزرگی و لاشریکی دل ربوده است و او را مجبور به بنا کردن این جهان کرده است.
اما آن پروردگار که زهرا آفرید به ارزش واقعی او واقف است.
او در این راه درد پشت کردن بندگانش را به خود خرید. او بی توجهی بندگانش را هم به جان خرید.او سرزدن ازفرمانش را هم از جانب بندگانش به خود خرید و هزاران چیز دیگر.
واقعا زهرا چه بود و چه کرد و چه داشت که آن خدا برای خلقت او این همه مظلومیت را خرید.؟
او خواست که علاوه بر خود دیگر بندگانش هم از او بهره جویندو به فیض رسندو از دریای بی کران کوثر بر حسب ظرفیتشان بنوشند و به کمال رستگاری رسند.در این راه خورشید زندگی فاطمه از پاک ترین دامن یعنی دامن خاتمش طلوع کردو در آن گلستان پرورش یافت چند صباحی گذشت و پس از آنکه آن گل از بحر وجود رسول خدا سیراب شد و به بلوغ رسید ، حال او نیاز به یک سایه ی تنومند وتکیه گاهی محکم داشت .اصلا خدا علی(ع)را برای یک همچین روزی آفریده بود.برای همین بود که از قدرت ید خود به علی بخشیدو رسول اورا یدا... نامید تا از آن گل محافظت نماید.
خدا چون در ابعاد زمان نمیگنجد آینده را می دید و می دانست که چه بر سر آن گل خواهند اورد.برای همین از آن گل پیوندی بر زمین زد تا بعد از رجعت آن گل جای آن گل در زمین خالی نماند.پس از آن گل، دو گل دیگر آمدند.
حال خدا میدید که علت آن همه خلقتش که زهرا باشد روز به روز شکسته تر می شود._ببخشید! آن بندگان از خدا بی خبر و به تعبیر قران مغضوب علیهم هر روز او را شکسته تر می کردند.!!!_دیگر تحمل نداشت، خواهان بازگشت آن گل به سوی خویش شد. خدا خواست که او بر گردد و گرنه کدام احد الناسی جر أت نزدیک شدن به علی(ع) را داشت چه برسد به آنکه دستانش را ببندند و علی(ع)دم بر نگشاید .بله خدا قضا را اینگونه ورق زده بود و این همه عامل دست به دست هم دادند تا آن گل به پیش صاحب اصلی اش بر گردد.
حال خودمانیم آیا خود طاقت داشتیم گه عصاره ی وجودمان را جلوی چشمانمان کتک زنندو آتش زنندو پشت دیوار گذارندو زیرش دهند(البته اشتباه نشود مقصود مقایسه انسان و آفریدگار نیست بلکه برای فهم آسانتر به این صورت گفته شده است). بله خدا حق داشت او را در حالی که تنها 18 بهار از عمرش گذشته بود باز فرا خواند.بله اوحق داشت که مکان تدفین زمینی و ظاهری آن گل را هم مستور نگه دارد وباز هم حق داشت که زمان دقیق رجعت آن یاس کبود و آن علت خلقت و آن هنر آفرینش را برای مردم اهل آینده معلوم نگرداند که آنها هر چه بیشتر برای او به سر کویند و بر سینه زنند.


           پروردگارا ما رهرو بیابان ظلمت هستیم نوری زسوی آن خورشید یگانه زهرای اطهر
           به این کویر دل ما بتابان،باشد که ما هم جزءآن دانه ها باشیم.


  حسن نظری 26/4/ 1381   بامداد2:00


                                                                            یا محمد وعلی
                                                                بیت حسن ک. نظری(امُل جان)



نوشته شده توسط : حسن ک.نظری(امٌل جان)

نظرات دیگران [ نظر]