سلام
قرار بوده اينجا فقط حرفهاي مربوط به پست نوشته بشن ولي من هنوز با نوشته تون درگيرم... تو سه دقيقه چهاربار خوندمش... يکي از شخصي ترين نوشته هاييه که تا به حال تو دنياي وب ديدم.. اصلا نميدونم چطور ميشه درباره يه همچين دلنوشته اي "نظر" داد!!!!
بيشتر ترجيح ميدم نويسنده رو با خودش تنها بذارم تا توي سکوت به صداي خودش گوش بده.. منم اينجا از کنار ديوار نگاه ميکنم... شايد منم "اشهد خوندن" رو ياد بگيرم
....
راستي به عنوان يه نکته کوچولوي خارج از دستور از اون تاريخي که پاي نوشته تون هست خيلي خوشم اومد... خيلي زيبا بود
دعا ميکنم اين شب قدر
چشمانتان لبريز
دلتان خونريز
و دستانتان سر ريز شود
براي ما هم دعا کنيد
تا بعد