• وبلاگ : يه امل مدرنيسم نشده!
  • يادداشت : اتوبوس و اون ميله كذاييش!
  • نظرات : 21 خصوصي ، 28 عمومي
  • تسبیح دیجیتال

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
       1   2      >
     

    سلام

    1-پير شي الاهي با اين يادداشت‏هاي كاربردي

    2-منظورم از پير شي اين نيست كه زود پير شي بلكه منظورم اينه كه زنده بموني و پيري‏ت رو ببيني

    3-اون كاري كه قرار بود بكنم رو به خاطر تنبلي و نابلدي نتونستم انجام بدم.

    4-با يادداشتت شديدا موافقم.

    5-اون عكسا رو از سمت راست وردار، چون به احتمال 90 درصد يا بيشتر اون خانومي كه موهاش پيداست مسلمون هستش و ديدن موي مسلمون حرومه ولو بدون شهوت و اين حرفا.

    ياعلي

    سلام مجدد.

    از اونجايي که به محض اينکه کانکت شدم يکسره اومدم اينجا به وبلاگ خودم سر نزدم.

    ولي بعد از اينکه نظر قبليه رو دادم رفتم وبلاگ خودم و ديدم تشريف آورده بوديد.

    خدمت حسن آقا عرض شود که من شروع به نحج البلاغه خوني نکردم.

    بلکه از کودکي با نحج البلاغه بزرگ شدم و تا به الان چندين و چند بار کامل خوندمش که تنها چيزي که توي زندگيم دارم که بهش ببالم همينه.

    *********

    پست آخرم که توش نوشته بودم عنقريب است که از ما دگر اثري باقي نيست يه جمله ي ايحام دار بود.

    يه معني که اشاره داشت به مرگ ما توي اين دنيا و فاني بودن ما توي دنياي زميني و اشاره ي ديگرش هم به باقي نمومدن هيچ اثري از خودم.

    *******

    و اما بعد،در مورد رفتنم هم بگم که براي رفتن دليل هاي قانع کننده اي براي خودم دارم.

    گرفتاري هاي درسي،کاري و شخصي-خانوادگي اين مجال رو به من نمي دن که بخوام مثل گذشته به هر مساله اي فکر کنم و بخوام اينجا انعکاس بدم.

    من هم به مانند شما خيلي چيزها توي اين جامعه هست که عذابم مي ده.

    مثل همين جريان اوتوبوس.

    ولي واکنش ها و ديدگاه من ممکنه با شما تفاوت هايي داشته باشه.

    خيلي هم دوست دارم در مورد اين مسائل بيام و توي وبلاگم صحبت کنم.

    ولي ديگه مجالي براي من نيست.

    بايد برم توي اين جامعه ي گرگ و هر چي هنر دارم به خرج بدم که خودم گرگ نشم ولي حداقلش گرگ ها رو بشناسم.

    من اصلا عادت ندارم در مورد رفتن هام توضيح بدم.

    الان هم راضي نبودم که همين چيزها رو هم گفتم.

    چون واقعا تا نباشه کسي توي شرايط من،متوجه نمي شه که حال و روزي دارم.

    به هر صورت غرض از مزاحمت من تنفرم از ديدگاه هاي افراطي نسبت به دين و يه سري از مسائل اجتماع بود.

    همه ي شناخت من از شما مربوط مي شد به ديدگاه هاي شما توي وبلاگتون.

    آشنايي با شما،اونم توي اين دوره هم از مسائل عجيبي بود که براي من اتفاق افتاد.

    ولي به هر صورت آخرين صحبتامونه.

    راستي،

    باز هم قبول ندارم که جاي خالي من رو دشمنان علي پر مي کنن،

    چرا ديد شما نسبت با سايرين اينطوريه حسن آقا؟

    حرف حرف مياره حسن آقا و منم از اين مساله مي خوام پرهيز کنم.

    ممنون که بودن يا نبودنم براتون مهم بود.

    حلال کنيد منو.

    در پناه خدا...

    **************

    Peace,Love,Humanity

    به نام خدا.

    سلام حسن آقا.

    مي فرمائيد قبل از اينکهموضع بگيريم يه دور بدون غرض بخونيم.

    اگه منظورتون منم که متوجه نشدم کدوم غرض رو مي فرمائيد.

    ضمنا پيرو بحث قبلي هم بگم که بنده مزاحم شدم اومدم وبلاگتون و يه سري چيزهايي رو ديدم که باعث شد نظر بدم.

    شما هم بهتره براي احترام قائل شدن به طرف مقابل يه سر تشريف بياريد وبلاگش و اونجا صحبتاتون رو بکنيد.

    شايد اگر يه سري از مطالب وبلاگ منو ببينيد خوب متوجه بشيد که من از اون آدم هايي نيستم که شما فکرشو مي کني.

    ببين حسن آقا،

    تعريف شما رو از مدرن و مدرنيسم نمي دونم.

    يه جايي ديدم که چادر رو مخالف با مدرنيسم دونسته بوديد.

    با دموکراسي مخالفيد ولي دموکراسي اصلي بسيار کهن،چه قبل اسلام،چه در دوران اسلام هست و ربطي به دنيا و رسومات مدرنيسم نداره.

    در مورد عکس منتخبتون هم حرفي دارم.

    چادر رو هـــــــــــرگز دليلي بر پاکدامني نمي دونم.

    (توي وبلاگم مفصل در اين مورد صحبت کردم)

    اون دو دختري که به اون خانم بي حجاب نگاه مي کنن هيچ تضميني بهشون نيست که چون چادر به سرشون هست پس فاطمه ي زهرا هستن.

    خودمون خوب مي دونيم که خيلي از شياطين خودشون رو زير همين چادر ها،چادرهايي که مادرانمون به سر مي کنن مخفي مي کنن تا کثافت هاشون علني نشه.

    *******************

    جناب حسن آقا،

    حرف زياده و مجال کم.

    مخصوصا براي مني که نفس هاي آخرم رو توي وب مي کشم.

    علي ايحال همچنان منتظر مي مونيم تا قدم رنجه بفرمائيد.

    *******************

    Peace,Love,Humanity

    سلام

    گفتيد كه اگه متن رو نفهميديم كه كامنت نذاريم!خوب من يه چيزايي فهميدم اما از كجا بدونم درسته يا نه؟

    نوشته خيلي خوب بود...خيلي خوب بيان كرده بود اون لحظات و شرايط رو...اما خدايي هنوز بين دوتا عامل شك دارم كه چرا آخرش به اون خانومه جادادن!يعني نميدونم كي بهش جا داده ها!والا شكم يقين ميشد

    حالا يه خانومه ديگه ميدونين چي ميگفت:كنار خيابون كه نميشه منتظر تاكسي وايساد...مورد داره!!!

    اتوبوس هم اينقدر شلوغه كه معلوم نيست مجبور بشي دم در كدوم ور ميله وايسي!

    هرروز هم كه نميشه تاكسي تلفني گرفت كه!

    بعد هم همش ميگن سعي كنين ماشين شخصي استفاده نكنين!تازه اگه مقصدت تو طرح نباشه!!!

    فكر كنم همون بهتر خانوما بشينن تو خونه هاشون...

    در پناه حق

    سلام

    دادا چشاتو درويش كن تا گرفتارِ نشي يه وقت
    من موندم تنها راه رسيدن به ...فقط همين ديده شدن يا نشدنه ساعد هاي سفيده ؟
    اونايي كه آخر حرفاشونو رها ميكنن به حال خودش حق پر كردن آخرشو به مخاطب ميدن ...

    اگه بگم همه رو با يه چشم نگاه كن كه اگه قبول كني ميزني يه چشمتو كور ميكني

    بابا بي خيال رزمنده حق الناس تو خونه ي كيه از اين حرفا اگه بلدي بزن و الا، نه خودتو اينقدر جدي بگير نه منو كه بهت سر زدم

    التماس هم نكن حتما دعات ميكنم

    در ضمن باور كن كسي از دين فرار نميكنه به جونِ حاجي دينو از مردم فراري ميدن

    لينك شما ر ا خيلي وقته مظاهر داده. از افطاريتون. بيايم خونتون عروسي خودت. عروسي خواهرتون كه خيلي خوش تيپ شده بوديد. با اون ته ريش.
    هو المحبوب. سلام.
    چند تابه نفع تو. دوتا به نفع ما.
    يك . تجربه مون اضافه شد.
    دو . فهميدم از شما خيلي عقبتر هستيم !!؟؟
    بي حجابي خود خواسته با اتفاقي خيلي فرق مي كنه.بردار بزرگترم. مشكل مون توجه نكردن يا اهميت نداشتنه. بعضي هم كه قصدا اين كارها را انجام ميدن. خود را از قيد وبندها آزاد مي كنن.
    شهرك غرب كه زندگي كنيد. درك مي كنيد من چي ميگم.
    نمي دونم كجا هستيد؟؟ ببخشيد.
    كارت درسته. ولي اينا كه مسئله اي نيست. اشكال خود حزب اللهي ها بدتر از اين حرفاست. بماند...
    حسن اقا مظاهر از شما خيلي تعريف كرده. ان شا لله تو گردان مسيح عليه السلام ببينمت. ببوسيم.
    مَهدي هاشم پور.
    يا عليش/

    هوالاول

    مشكل ما امل ها اينه كه با اين چيزا ناراحت ميشيم. سعي كنيم مدرن بشيم كه راحت زندگي كنيم!

    هوالآخر

    سلا م

    بهترين راه براي اين كه سرباز آقا بمونيد ترويج عملي صحبتهاي آقاست

    از آشنايي با شما خوشحال شدم

    الهي آقا وسربازاش از بلا دور باشند بگو آمين

    سلام

    راستش دارم فكر ميكنم چرا از بين اينهمه چيز كه به قول شما ميشه باهاش نت رو «تركوند» اول همه رفتيد سراغ حجاب؟ يعني دقيقا معضلي كه خودتون توش نقش خاصي نداريد و داريد نيمه ديگه جامعه رو هدف نقد قرار ميديد! در واقع فك كنم تو نوشته هاتون داريد دچار همين معضل « ميله» مي شيد.. مطمئنيد كه دستي كه گرفتيد به ميله ساعدش پيدا نيست؟

    ...

    حق نگهدار

    داداش

    چاره كار رو پيدا كردم:

    اونم اينكه ديگه اتوبوس سوار نشي!

    يا تاكسي

    يا خط 11

    يا ماشين شخصي بخري

    ديگه اينجوري

    اين همه صحنه هاي دلخراش و جانكاه رو نمي بيني تا حرص و جوش بخوري!

    رد شدن نگاه ها از تو ميله و

    جا دادن به خانوما از رو خود شيريني و ...

    داداش

    ميدوني خلخال چيه؟

    النگوهايي قديما استفاده ميشد اما تو مچ پا. واسه خانوما

    مسئولين مملكتي براي زكات و ماليات

    در خونه ها ميرفتن

    اگه چيزي گيرشون نمي اومد خلخال رو از پاي زنان در مي آوردند.

    اميرالمومنين عليه السلام (اگه اشتباه نكنم)فرمودند:

    اگه كسي از غصه اين كار دق كنه، جاي تعجب نيست!

    دادا اگه شما هم از غصه اين جريات تو اتوبوس،

    مثلا ي بار ديگه با ي موتوري شاخ به شاخ بشي،

    جا داره!

    يا علي

    خوب ديگه

    فيلم نا عشق موتور هزار رو كه يادته به همين نكته اشاره كرده بود اما جامعه فقط اين چيزهاش نيست خوبي هم داره........

    بگرد و بجوي و نقل كن

    سلام داداش

    دستت در نره بابا

    من اگه نفهميده بودم كه ....

    آره عسيس دلم

    فهميدم چي ميگي و دردت چيه!

    مگه حرف دل نزدي؟

    پس چاره اي نبود جز اينكه بر دل خراب شده ما هم بشينه.

    در ضمن:

    خدا اين دو تا چشم پاك رو از ما نگيره!!!

    يا علي

    به نام خدا

    حسن جان سلام

    مطلب روشنه

    براتون نوشته بودم كه شما مي تونيد مطالب مفيد و اخبار قرآني و پاسخ به شبهات و... از وبلاگ خودتون يا ساير وبلاگ ها توي اين وبلاگ گزارش کنيد.

    مشکلات وبلاگ رو هم حتماً به ما اطلاع بديد.
    در واقع يه كار اطلاع رسوني و هم فكريه.
    هر ماه دو سه بارم بروز كنيد كافيه.
    موفق باشيد.
    خوش نظر
    پاسخ

    سلام .... ممنون. چشم بروي چشم.صاحبدل نتي....

    سلام . نميخوام نااميدت كنم ! اما اين طرز نوشتن درباره مشكلات اجتماعي - با ادبياتي نه طنز و نه جدي، بيشتر كنايه اي!- نميتونه خيلي با دين ما سازگار باشه! اگه نقدي داري واضح ميگي! ديگه نيش زدن و سوزوندن نداره! اينجوري كسي حرف رو نميخره !

    خدا به همراهت

    به وبلاگ ما هم اگه خواستي سر بزن و لينك بده .

       1   2      >