سلام
مطمئنم اينو برا مچگيري ننوشتيد... حتي برا نصيحت كردن و شنيدن هم نيست.
اين سئوال سئوال منم بوده خيلي وقتا.. معمولا هم وقتي پيش مياد كه ترازوي دل آدم به طرف خوف سنگيني ميكنه.. آدم فكر ميكنه من كه زدم آخرتمو درب و داغون كردم.. از دنيام هم به خاطر آخرت هيچ استفاده اي نكردم .. پس چه خاكي تو سرم كنم؟ چرا هنوز همينجا وايسادم؟ همين كارا رو ميكنم؟ بعد ميگي اصلا همشو ول كنم ( همين راه حل آقا احسان) برم هركاري دوست دارم بكنم. بي خيال آخرت.. دنيا رو بچسبيم حالا... اما به قول اين جوان ايراني مگه ول ميكنه؟ اون موقع ميفهمم چيزايي كه به ظاهر با سختي يا حتي اكراه تا به حال انجامشون ميدادم چقدر برام عزيزن. كه چقدر رها كردنشون برام سخته. كه چقدر اين حس وصل نبودن به يه موجود بزرگتر و كامل تروحشت آوره.
تنها چيزي كه من ميدونم اينه كه ما هرچقدر هم از لذتهاي خوب دنيوي بي بهره باشيم اين امتياز رو داريم كه به يه جايي وصليم. يه هدفي داريم (تلاش براي آخرت بهتر) حالا ممكنه بهش نرسيده باشيم. به يه نفر تكيه داريم. هيچ وقت نميفتيم تو دره.. چون هميشه يه طناب بهمون وصله (تا وقتي كه خودمون قطعش نكنيم) .
فك كنم اين خودش كم چيزي نباشه. ميگي نه؟ از آدماي تنهاي امروز دنيا بپرس
تا بعد