• وبلاگ : يه امل مدرنيسم نشده!
  • يادداشت : قم وعوارض آن!!
  • نظرات : 17 خصوصي ، 59 عمومي
  • ساعت دماسنج

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    اين قدر امل امل کرديد که رفت جاي ديگه خودشو شکوفا کنه...

    بله ..بله..اين امل که اسمش حسن بود...در جشنواره سلام بر نصرالله جز برگزيدگان شد...

    بابا نخند ديگه مگه حسن چشه. با سعي تلاش بيش از اندازه خود تونست الکي الکي برگزيده بشه...

    والا نميدونم چرا و چگونه به امل لوح تقدير دادان...هنوز نفهميديم ما...

    ما داشتيم سانديس(سيب) کيک مي خورديم يه دفعه گفتن اقاي حسن نظري براي مقاله ي نصر براي نصرالله....

    بعد تازه يه خانم اسمشو به عربي هم گفت...يعني اين قدر کارش درست بوده که اسمشو به خارجکي هم گفتن...

    يه دفعه ما همديگرو نگاه کرديم..حسن رنگ صورت همش تغيير مي کر د از سفيد به قرمز در حال فيدبک بود..که محمد مسيح گفت پاشو ديگه اسمتو خوندن..حسن همين طور که داشت مي گفت کيک منو نخوريد از ميان ما رفت رو سند...ما هم داشتيم ريکا ميزديم ..!!حسن رفت بالا با اون زير پوشش .بعد جايزشو از دست يه اقايي گرفت که نه حسن مي شناختش نه ما...بي خيال..بعد حسن داشت ميومد پايين براي سپاسگذاري يه رکوع هم رفت...ولي به جز ما بچه ها که اونجا بوديم کسي باسش دست نمي زد...

    حالا ما مونده بوديم که چي و چرا وچگونه همچين شد؟؟ حالا حسن شروع کرد به بستن..واااااااي...خدا اون ساعت نياره...ديگه داشتيم مي مرديم از خنده....جاتون اصلا خالي نبود...

    بعد از مراسم ما رفتيم نزد اقاي امير خاني که جريان جويا بشيم که بفهميم اين امل چه جوري اين جوري شد...؟؟

    بعد اقاي امير خاني شروع کرد به دليل اوردن...که بي خيال...

    ما که نفهميديم چي شد ولي هر چي شد بازم نفهميديم...خلاصه خيري که باسه ما داشت اين بود نفري يه سمبوسه مارو مهمون کرد امل خان...

    براي جزئيات بيشتر اين جريان با خود امل تماس برقرار کنيد...زنگ نزنيدا پرو ميشه..کامنت بزاريد...