يا رفيق من لا رفيق له
گر رود از پي خوبان دل من معذورست
درد دارد چه كند كز پي درمان نرود؟
هركه خواهد كه چو حافظ نشود سرگردان
دل به خوبان ندهد وز پي ايشان نرود!!!!!
سلام
قصد نداشتم اينجوري بشه
اما پشيمونم نيستم كه چرا اينجوري شد!
تقصير من چيه؟
خودتون گفتين شديدا موافقين با اينكه بدون خود درگيري نميشه!
اين حافظم انگار از اين خود درگيري ها داشته ها:
دل چو از پير خــــــــــــرد نقل معـــــاني ميكرد
عشق مي گفت به شرح، آنچه بر او مشكل بود
بس بگشتم كه بپرسم سبب درد فـــــــــــراق
مفتي عقـــــــل در اين مساله لايعقـــل بود!!!
التماس دعاي يه طرفه
يا غياث..