اگر تشنه وصال مائي برخيز وبه دشنه تيز فرزند خود را قرباني كن .
ابراهيم از سطوت اين خواب و هيبت اين خطاب بيدار شد و همه روز ترويه در انديشه اين خواب بود كه آيا امر رحمن است يا وسوسه شيطان و چون شب را بخواب رفت باز همان خواب را ديد و چون روزعرفه شد معرفت پيدا كرد كه اين خواب رحماني است و مامور به آن مي باشد .
و . . .
. . .
داده ام دل به ندايي که خدا مي داند
حرفهاي اين پستتون آدم رو ياد حرفهاي دل خودش توي تنهايي ميندازه...جداً عالي بود
راستي يه دوستي اين پايين نوشته بود(به اسم نشانه)...اما اشتباه يه جا رو نوشته بود...من عشق فعفف ثم مات مات شهيدا........