سلام
نمي دونم چي بگم بغض همچنان گلويم را مي فشارد وشاهرگهايم را منغبض كرده كلمات يخ بسته در كامم ودستان توان نوشتن اين تسليت رو نداره هر چند خيلي دير آمدم خيلي دير ولي باز هم روحش شاد امروز صبح دوباره بهد از سه سال از دنيا پر كشيدن برادرم را تجربه كردم واي من مي دونم كه خانوادهاش چه مي كشند خدا به همه بازماندگانش صبر دهد صبر