سلام .

وقتي فكرشو ميكنم . ميبينم . چيزي كه داره بچه ها رو اذيت ميكنه اينه كه چرا آپ ديتهاي آقاي حسن به هم خورد ...ا كاش ميزاشتي همون نوشته ها باشن . و ادامه ميدادي اين متن رو در ادامه . چون اون پست آخري قشمت نظراتش بوي آقاي حسن رو داشت . خود من وقتي اومدم ديدم . اينجور همه چيز خورده به هم . گفتم . خداي من . مثل خونه اي كه بزرگشو از دست بده . اين وبلاگ به هم خورده . مثل اينكه . صاحبش رو از دست داده .

من بهتون ميگم . با توجه به توصيه هاي خانم ناظم

و تجربه اي كه خودم بعد از 5 سال وبلاگ نويسي دارم . اينه كه . :

اگه خودم مردم / دوست دارم /وبلاگامو . به همين صورت ادامه بدن . و پستي رو كم و زياد نكنن . برام . سالي يه بار . سالگرد مرگم بيان و برام بنويسن و ...

راستي . لينك ختم قران رو هم اينجا بزاريد . من كه صلوات رو فراموش نميكنم براشون . چون ميدونم . خوندن قرانم اشكال داره . پس دخالت توي ختم نميكنم . فقط فاتحه و قران ميخونم .

از شما دوستان هم خواهش ميكنم كه . به جاي اينكه بيااين سر مسايل الكي كل بندازين . بياييد . هديه هاي نوراني براش بفرستيم .

آخ كه چقدر حرفاي خانم ناظم قشنگ بود ........

واقعا كه چنين سعادتي پيدا شدني نيست و اينهمه و. سلام و صلوات و ختم قران . خدا نور به مزارش ببياره .

به خاطر خدا بس كنيد . ديگه فاميل حسن آقا ميان اينجا رو ميخونن . ديگه خوندتونو نگه داريدو آبرو داري كنيد و اگه مشكلي داريد /. از طريق ايميل . حل كنيد . اينجا رو بزاريد . براي عزا دارها يي كه مثل من دستشون از ايران كوتاه هست . و بيان اينجا آرامش بگيرن .

به خاطر خدا و روح عزيزمون . با يه صلوات تموم كنيد .

خود آقا هاتف ميدونه و خداي خودش و آقاي حسن كه چيكار داره ميكنه .

فقط اميدوارم در اين وبلاگ باز بمونه و روحش شاد باشه . هميشه

:::::به قول خانم ناظم ::::

تا به اين سن رسيدي چند مرحوم سراغ داري كه هنوز دفن نشده ختم قرآن برايش فرستاده شود ؟ يا كدام مرحوم سراغ داري كه در شب اول قبرش طواف خانه خدا به نيابتش انجام دهند؟ يا كدام مرحوم سراغ داري كه هنوز مراسم سوم او نشده 13 ختم قرآن برايش شروع و انجام شده باشد؟ يا كدام مرحوم سراغ داري كه نماز برايش به اين وسعت خوانده شود؟ يا كدام مرحوم سراغ داري كه تعداد كثيري از دوستانش در شب اول قبرش بيدار مانده و به نيابت او العفو و يا علي و يا محمد بگويند؟ يا.......... باز هم بگويم . ؟ اينها تمام كافي نيست به اينكه مطمئن باشي كه بايد راضي بود به رضاي حق ؟ اون يكجا همين اطراف منتهي با يك پنجره ديگر دارد همه را ميبيند . پس غصه چرا؟