امل جان سلام . نميدونم آخرين باري كه اومدم و دلنوشته هات رو خوندم كي بود . اون موقع تو رفته بودي خونه جديدت و ما رو تنها گذاشته بودي . ديگه تو اين خونه بدون تو صفا نميكردم . نميدونم شايد خيلي از بچه ها مثل من بودن . اما امروز بعد از چند وقت اومدم تا ببينم بازم دنبال نور ميگردي ؟ ببينم پيداش كردي ؟ خلاصه امروز كه اومدم ميبينم اييييييييول داداش حسن ما هنوز داره ميدرخشه . داداش دست مريزاد . خوب راه رو روشن كردي و ما رو از در به دري نجات دادي . خدا قوت .
داداش به شما ياد ندادن تا حلاليت نطلبيدي از جماعت ،در نري ؟ بيخيال . ما با مرام تر از اين حرفاييم . ما خراب شب گرداي عاشقيم . حلاليت كه هيچي هر شب آدينه ختم ياسين و زيارت آل ياسينم پيش كشت ميكنيم داداش . فقط ما رو دعا كن . يا محمد و يا علي