جبهه ی دیروز جبهه ی امروز..
مبارزین دیروز مبارزین امروز..
شهیدان دیروز........... امروز..؟
شما بگویید...!
و حالا این بار این تویی که می خواهی حرکتی آغاز کنی آن هم از نوع جدیدش ،چون نه در جهت آبی، نه اسمان هماهنگ با تو ، نه شرایط امروز! نا هنجاری ها هنجار شده اند و حرکت در این مسیر ،نفس گیر. شاید چیزی از جهانی شدن ..معنا نداشتن مرزهای جغرافیایی، فضاهای مجازی و..
نمیدانم!نمی دانم اگر بخواهیم جغرافیای اسلام را رسم کنیم که در مرکز آن جوانان را بگذاریم و شمال ان دنیای مجازی و جنوب آن جهانی سازی و شرق آن بی هویتی دینی و ملی و غرب آن سنت گریزی را بگذاریم، کدام مسیر را باید طی کرد تا حد اقل در مسیر درست گام برداشته باشیم .اگر هر یک از شما نقشه ای بکشید و راه رسیدن به کمال را رسم کنید من متوجه می شوم چگونه و از چه راهی باید حرکت کنم .بگذارید روان بگویم منِ جوان در راه برگشت از دانشگاه یا محل کار دنبال فرصتی می گردم که برای خودم و با خودم باشم اما وقتی وارد اتاق میشوم این طرف کامپیوتر، ان طرف ماهواره، انطرف تر روزنامه های زرد و گوشه ای دیگر بحث های سیاسی اجتماعی علیه تمام انچه تو قبول داری (ناتوی فرهنگی_ استعمار فرانو -تهاجم فرهنگی )اما من و امثال من که کم هم نیستن در مقابل اینها می ایستیم همان طور که تا حالا ایستاده ایم، چون به اهداف و بر نامه هایمان یقین داریم. میخواهم بگویم در این اتاق همیشه یکی کم است آن هم یک استاد، یک مراد، یک مبلغ و یا یک نیروی فرهنگی پایه... اگر چه ما خودمان به دنبالشان میرویم و تعداد اندکی از آنان هم مارا تحویل میگیرند. اما این رسمش نیست .! ببینید یک معتاد نه روزنامه.. نه اینترنت.. نه تریبون نماز جمعه،نه صداوسیما ونه هیچ رسانه ی دیگری ندارد فقط با یک پیت حلبی در یک میدان مثلا(ش م ر) انچنان دقیق ارتباط می گیرد که از من مهندس هم نا امید نیست و با ارتباط چهره به چهره جماعتی را مثل خودش می کند. اما انچه که ما نداریم نداشتن یک روابط عمومی قوی ،ارتباط صحیح، حسن خلق ونه حوصله ی بحث سر اشتراکات .
بابا اگر قراره نیرو سازی کنیم باید دور جاه و مقام و حقوق و... را خط بکشیم.کار فرهنگی در غالب هیچ سازمانی تعریف نمی شود .فقط و فقط درد درونی، آتش بیرونی ،شوریدگی ،گامی آهنین، قلبی رئوف و زبانی آرام می خواهد .اینا رو گفتم که بگم امروز که مرزهای جغرافیایی معنای خود را از دست داده اند سازو کارشان هم متفاوت شده است. سلاح امروز بمب و خمپاره نیست !جنگ هم رو در رو و نظامی نیست !بدون خون و خون ریزی و لشگر کشی با بی هویت کردن افراد جوانان کشور را در دست میگیرند ما هم دلمان خوش است که کشور آرام است .
امروز همت ها و باکری ها در جهاد فرهنگی همان منادیان فرهنگ در عرصه های مختلف هستند که دنبال تشکیل گردان و گروهان هستند .امروز مرز ما جنوب وغرب نیست خانه های ما مرز تعریف می شود و خاک ریز های ما شاید حتی یک تلفن یا وبلاگ باشد!!.شک نکنید ما امروز در جنگ هستیم!! به هوش باشید! انقدر بی تفاوت و خنثی عمل نکنید! دنبال عِده و عُده نباشید !میدان جنگ قلب من و تو است .مرز تعریف ندارد ،ابزار جنگ همان مقالات حضرات اساتید غرب زده و روشن فکر می باشد و اگر درد به دلت راه پیدا کرد تو همان رزمنده ی فرهنگی هستی که باید به فرمان رهبرت با تهاجم فرهنگی وارد کار زار شوی.
باید مسلح شد به قلم و بیان و قدم.... با این ابزار جوانانمان را نجات دهیم .هر کدام یک نفر را صید کنیم، ارتباط عاطفی بگیریم، ببینید که چند مجید سوزوکی فرهنگی ساخته اید. شهیدان این عرصه هم متفاوتند....و این بار آنان که در دمندند با دشمنان دانا و دوستان نادان در ستیزند و انقدر با سرعت حرکت می کنند و با همه بحث و مهاجه می کنند تا دق می کنند....راستی به نظر شما مبارزین فرهنگی امروز با امثال باکری ها و همت ها فرق ندارند ؟؟!! آنها در شرایطی وارد عمل شده اند که دشمن رو برو بود و مشخص ،ابزار واحد، فضا هم به نفع آنان بود! اما رزمندگان فرهنگی امروز حتی برای دوستان خودشان هم باید الویت های مبارزه را مشخص کنند.گاهی در حال مبارزه با دشمن هستند نا گاه از پشت از دوست می خورند، فضا هم که به نفع تو نیست !مسئولین فرهنگی هم یا در حال تغیر تحول ساختار سازمانی خود هستند یا تعریف جدید از کار فرهنگی یا چینش نیرویی یا دفاع از بودجه ی بیست میلیاردی خودشان در مجلس...
میخواهم بگویم که جوانان امروز در جبهه ی فرهنگی نهراسند، قدم بردارند که خود قدم گذاشتن در این مسیر هدف است و به دانند که یک مجاهدند واگر برای هدایت دیگران قدم بردارند مبارز هستند و اگر بمیرند...
و خلاصه این که رزمندگان این ره در بحر سختی ها غرقه گشته اند اما آلوده ی دنیا نمی شوند....
فاستقم کما امرت...
یا محمد وعلی
بیت حسن ک. نظری(امُل جان)
نوشته شده توسط : حسن ک.نظری(امٌل جان)