تنهایی علی (ع)
یا گذری به چاه های پاستور
علی تنهاست!؟
چه کسی تنها نیست؟!
کسی که با همه است؟!
کسی که رنگ زمان به خود میگیرد؟!
احساس تنهایی مربوط به کسی است که آنچه در این جامعه و در این زمان و در این ابتذال و روزمرگی وجود دارد نمیتواند سیرش کند.
این جاست که انهمه یارآن همه هم رزم.آن همه نشست و برخاست با اصحاب پیامبر هیچ کدام برای علی (ع) تفاهمی نمی اورد.
چرا ؟چون این ها همه ظاهری است.میخواهد درد دلش را بگوید حرفش را بزند ولی گوش و دلی نیست تا بفهد.
رنج بزرگ یک انسان این است که عظمت او شخصیت او در قالب فکر های کوتاه در برابر نگاه های پست پلید و احساس او در روح های آلوده و اندک . ننگ قرار میگیرد..
نیمه شب به طرف نخلستان میرود و این مرد تنها که روی زمین خودش را تنها می یابدبا زمین و آسمان بیگانه است و فقط وظیفه اش او را با جامعه و این شهر پیوند داده است و برای این که ناله ی او به گوش هیچ نا محرمی نرسد سر در حلقوم چاه فرو میکند و می گرید.
گریه برای چه؟؟!!
افسوس که گریه ی او یک معما برای همه است
آیا از خلافتش که غصب شده؟
یا فدک از دست رفته؟!
یا خلافی روی کار امده؟!
از این که همسرش را......؟
نه! نه! دردناک تر اینکه او در میان پیروان عاشقش نیز تنهاست؟
حتی آنان نیز او را نشناخته اند نمی دانند دردش چیست حرفش چیست سکوتش برای چیست؟
او در اوج ستایش ها باز هم تنهاست
درد علی دو گونه است:یک درد زخم شمشیر ابن ملجم و درد دیگر که او را تنها به نخلستان ها ی اطراف مدینه کشانده و به ناله اورده است
و ما بر درد وی میگرییم که از شمشیر ابن ملجم در فرقش احساس میکند اما این درد علی نیست.دردی که چنان روح بزرگی را به ناله اورده است تنهایی تنهایی تنهایی است.که ما آن را نمیشاسیم
بیاییم این درد ها را بشناسیم چرا که علی (ع)درد شمشیر را احساس نمیکند و ما درد علی را
بیاییم علی زمانه را درک کنیم و به شعار ها دل نبندیم که او هم تنهاست و تنهایی او از جنس علی ست.اما ما از نوع یار نما های علی نباشیم .چاه ها را با همدردی در عمل پر کنیم و فرصت های ناله را از او بگیریم ودر عمل این است نتیجه ی یک شناخت کوچک از لیالی قدر و علی (ع)و علی زمان..
یا محمد وعلی
بیت حسن ک. نظری(امُل جان)
سلام... این نوشته ویرایش شد!
تو این دو روز و ...اندی که این پست رو فرستادم . بعضیا فهمیدن چی میگم. خیلی ها هم اصلا انگار نه انگار...
هیچکی چرا نفهمیده من چی میگم؟(اکثریت رو میگما)
یا حضرت غیاث....
نوشته شده توسط : حسن ک.نظری(امٌل جان)