.....در ره عشق
خواستم - نخواستند از جان دل کار کردن را،جان نثاری و فداکاری را
داشتم - نداشتند یقین به راه را
می دانستم - نمی دانستند سختی راه را
می فهمیدم - نمی فهمیدند دشمنان راه را
می رفتم - می ایستادند مسیر وصل به محبوب را
می ایستادم - می رفتند مقابل آسیبها و وشمنان راه
می گفتم - نمیشنیدند بیم ها و انذارهای راه را
می دیدم - نمی دیدند آینده و دور نمارا
می گریستم - می خندیدند بر ندانم کاری ها و بی خردی ها!
خوشا به حال ره پویان عاشقی که نفس را سر بریدند در
مضجع عشق!
یا محمد وعلی
بیت حسن ک. نظری(امُل جان)
نوشته شده توسط : حسن ک.نظری(امٌل جان)