• وبلاگ : يه امل مدرنيسم نشده!
  • يادداشت : ار فرود تا عروج
  • نظرات : 5 خصوصي ، 39 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
       1   2   3      >
     

    سلام سرخ...

    جامانديم....

    ولي گدشت چهل شب دوري...

    ما مانديم با يك دل سرخ...

    سرخي ما از دوري نيست ؟؟؟؟از .... .

    من هم ميايم...ولي دير تر..

    شهيد حسن كوكبيان نظري

    مبارك...

    يا محمد و علي

    + رفيق نا رفيق... 

    ياد حافظ..... كوپه قطار.........حافظييه..........نيمكت سولاخ سولاخ...

    واي ...حسن... تركيدم از خنده ...

    نه حسن...نه ...تركيدم از ..غصه...

    ترسم كه اشك در غم ما پرده در شود

    وين راز سر به مهر به عالم سمر شود

    گويند.. سنگ ..لعل شود در مقام صبر

    آري..شود ..وليك به خون جگر شود حافظ

    .............

    .................

    صبر جميل ..زيباتر از روي ساغر است

    اينجا زمين و آنجا زماني ديگراست رفيق....نا............

    + رفيق نا رفيق... 

    ما ظاهراء رفيقان بس نارفيق بوديم

    ...

    .....

    حالا چه مانده بر جا.....جز مشته خاطراتي

    در خاطري شكسته...................

    + غريب اشنا 
    اي واي امان از اين همه درد از اين همه غصه از اين همه سوال بي جواب اخه حسن ديگه نباشه اصلا تو دنيا نباشه يعني چي خدا خدايا حكمتتو شكر چيكار كردي خدا چيكار اخ اخ اخ يه داغي گذاشتي رو سينمون كه 40 روز داره ميسوزونمون هيچي هيچي هيچي هم ارومش نميكنه ما كه حال و روزمون اينه خدايا خودت به داد مادرش برس حسن حسن كجا رفتي با مرام بابا اخه خيلي خيلي خيلي زود رفتي مگه نميگفتي من به اينده اميدوارم مگه نميگفتي مطمئنم تو اينده به يه جايي ميرسم اخه پس چرا رفتي چرا بابا حالا حالا ها كار داشتي هرچند مطمئنم اونجا مادرت خانم فاطمه كه اونهمه خاطرشو ميخواستي نميزاره بهت بد بگذره مطمئنم اما اخه با مرام با معرفت خودت ميگفتي كه خراب رفيقي خودت ميگفتي كه برا دوستات همه كار ميكني به خدا خودت گفتي نگفتي پس چرا راضي شدي به اين همه غم و غصه رفيقات چراااااا ترو به جان خانم قسمت ميدم ترو به جان مادرت ترو به حرمت اسمش كه اين همه عاشقش بودي دست منم بگير
    + ..دوست 

    دوستان فاتحه برا حسن تا ميتونيد تو اين دو روز بفرستيد ،قرآن بخونيد،فردا شب يعني شب 23 وم ماه ،(حالا يه شب جلو يا عقب)،شب 40 حسن است ،(البته اون مراسم 5شنبه رو زودتر خانوادش گرفتند)ايشالله ديگه بعد از اين 40 روز سختي راحت ميشه. ...............يا فاطمه

    . يا زههههههههههههههههههههههههههراااااااا...............................

    .....و ما همچنان ناراحتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتت..............

    + سنا 

    من تا حالا يه بارم با اين حسن آقا صحبت نركردم ! آدرس اين وبلاگم خواهرم بهم داد اونم از مامان اين آقا حسن گرفته بود!

    نمي دونم ولي يه دفعه دلم خواست بيام ببنيم اين جا چه جوريه و بعداز اون بازم اين جا مطلب داره يا نه! اومدم اين جا ... وقتي اين كامنت ها رو خوندم ... دست خودم نبود... همين طوي اشك مثل بارون از چشام...

    مامانم همش مي گفت چي شده... واقعا وقتي يه آدم پااااااااااااااااااااك باشه يكي مثل منم كه تا حالا اونو نديد دلش ....

    هيييييييييي يه فاتحه براش بدين حد اقل براي آباد كردن قصرش كه نياز داره نه؟

    ....

    حسن سلام داداش .امشب باز دلتنگت شدم رفتم پيش سعيد .هرچي برات گريه ميكنم دلم خالي نميشه كه نميشه .... يه كاري كن بابا .تو كه دستت اون ور بنده بگو مارم بخرن تورو خدا.... اه اصلا چرا من اينارو اينجا ميگم نميدونم... .. يادته مي گفتي خدا يه خري انداخته تو دامنم اينه خودم .. يادته مي گفتي ما 99 درصد اينه هميم.. يادته باهم تو قبر ميخوابيديم.. يادته ميگفتي اگه من مردم شب اول بيا پيشم ديدي اومدم .. پس يكي طلبم.. يادته يادته يادته........ تورو خدا يه كاري كن داداش گريه اجازه نميده مانيتورو ببينم.. دارم دق ميكنم ..چه فايده تو كه ديگه نيستي اينارو بخوني ... .. حسن تورو خدا تورو خدا .. هرجا ميرم داداش يه خاطره باهم داريم من چيجوري اين خاطره هارو فراموش كنم . دارم ديومنه ميشم ..هيشكي نميفهمه من چي ميگم نه؟ خيلي بي معرفتي همين!!! هركي ام ميخواد اينارو بخونه بخونه. من برا داداشم نوشتم...

    خداااااااااااااااااااااااااااااااااااا به فريادم برس از اين مصيبت

    به خودش قسم اگه يه راه نزاره جلوم ديگه نه من نه اون ميخواي ناراحت شو ميخواي نشو ....

    چه قدر دير متوجه شدم...الان واقعا نمي دونم چي بگم...
    سينه ام ميسوزه ...
    فردا جات رو خودم پر مي كنم ... راستي بازم كه من دير رسيدم باقالي .. دلم تنگيده برات ها ... ميگم باز بايد بيام ديدار خصوصي ؟ همين حالا مرخصي دادن ... با لباس سربازي تو كافي نتم .. ملت چه نگاهي مي كنن.. آخه امل نديدن ...
    حسن .... حسن...
    يا حق

    سلام
    بالاخره بعد از مدتي تاخير بروزکردم با پيمانه اي دگر با مولانا
    خوشحال مي شوم عنايتي نموده نظري ابراز فرماييد

    زان مي که ز بوي او شوريده و سرمستم
    درياب مرا ساقي والله که چنينستم

    اي ساقي مست من بنگر به شکست من
    اي جسته ز دست من درياب کز آن دستم

    بشکست مرا دامت بشکستم من جامت
    مستي تو و مستي من بشکستي و بشکستم

    اي جان و دل مستان بستان سخنم بستان
    گويي که نه اي محرم هستم به خدا هستم

    پر کن ز مي پيشين بنشين بر من بنشين
    بنشين که چنين وقتي در خواب همي جستم

    جان و سر تو يارا بر نقد بزن ما را
    مفريب و مگو فردا بردارم و بفرستم

    والله که بنگذارم دست از تو چرا دارم
    تا لاف زني گويي کز عربده وارستم

    خواهم که ز باد مي آتش بفروزاني
    خواهم که ز آب خود چون خاک کني پستم

    بسم رب الحيدر

    منو حسن مي خواستيم همين روزا عازم كربلا بشيم.

    با اينكه خداي معرفت بود ولي اولين و آخرين نامردي بود كه از تنها رفيقم ديدم ولي روحش شاد.

    رفقا براي پدر و مادر حسن هم دعا كنيد كه خدا صبر بهشون بده.

    من كه داغ فرزند نديدم. ولي خيلي سخته.

    همين حالا فاتحه اي به شرط يك صلوات نثارش كنيد.

    بر عمر لعنت

    + رضا زاده 

    خدا ......

    اين چه رمز و رازيه ................

    جون به اين پاكي و زيبايي را پرورش مي دي ... و نشون ما مي دي .... دل ما آب ميشه و حسرت مي خوريم ....ماي گنه كار بايد بمونيم و اين جوان زيبا روي و زيبا سيرت از ميان بندگانت برود ....................

    چهره نوراني او كجا و چهره غم بار و حسرت خورده ما كجا .........

    خدايا به رحمانيت و بزرگيت قسم عاقبت ما را و همه شيعيان و .............................و همه بندگانت را ختم به خير بفرما ...... در مقابل بزرگي تو خواسته كوچكي است .. اين بنده خوب تو هم يقينا با انبيا و اوليا محشور خواهد بود و ان شا الله مرحوم زماني ما را نيز ................ در كنار كساني كه از آنها ياد خواهد كرد و شفاعت خواهد نمود قرار خواهد داد ......................

    من لايق نيستم ولي اين را از مرحوم زماني مي خواهم و از خداوند هم مي خواهم كه اين خواسته مرحوم را قبول بفرمايد...............

    خدايش رحمت كند ............................و مادر او را با حضرت زهرا سلام الله عليها محشور گرداند

    سلام .

    ياد باد آن روزگاران ياد باد .

    ادم اگه هر روز ، نه ،

    هر هفته ، نه ،

    هر ماه ، نه

    اصلا چه مي دونم هر يال ،‏هر ده سال

    اصلا فقط يه با ر تو عمرش به اين فكر كنه كه اونم يه روزي بايد همه چيزو همه كسو بذاره و بره مي دوني دنيا چي ميشه .

    ميشه بهشت .

    خدايا ما رو يه كم حقيقت بين كن و يه ذره روشنمون كن تا شايد اينهمه گناه نكنيم .

    شاد باشي و عاشق .

    يا حق .

    + گمنام 

    انشاءالله كه غرق الطاف الهي باشد و خدايش بيامرزد

    امين

       1   2   3      >