• وبلاگ : يه امل مدرنيسم نشده!
  • يادداشت : ار فرود تا عروج
  • نظرات : 5 خصوصي ، 39 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    حسن سلام داداش .امشب باز دلتنگت شدم رفتم پيش سعيد .هرچي برات گريه ميكنم دلم خالي نميشه كه نميشه .... يه كاري كن بابا .تو كه دستت اون ور بنده بگو مارم بخرن تورو خدا.... اه اصلا چرا من اينارو اينجا ميگم نميدونم... .. يادته مي گفتي خدا يه خري انداخته تو دامنم اينه خودم .. يادته مي گفتي ما 99 درصد اينه هميم.. يادته باهم تو قبر ميخوابيديم.. يادته ميگفتي اگه من مردم شب اول بيا پيشم ديدي اومدم .. پس يكي طلبم.. يادته يادته يادته........ تورو خدا يه كاري كن داداش گريه اجازه نميده مانيتورو ببينم.. دارم دق ميكنم ..چه فايده تو كه ديگه نيستي اينارو بخوني ... .. حسن تورو خدا تورو خدا .. هرجا ميرم داداش يه خاطره باهم داريم من چيجوري اين خاطره هارو فراموش كنم . دارم ديومنه ميشم ..هيشكي نميفهمه من چي ميگم نه؟ خيلي بي معرفتي همين!!! هركي ام ميخواد اينارو بخونه بخونه. من برا داداشم نوشتم...

    خداااااااااااااااااااااااااااااااااااا به فريادم برس از اين مصيبت

    به خودش قسم اگه يه راه نزاره جلوم ديگه نه من نه اون ميخواي ناراحت شو ميخواي نشو ....