پيش مي تازم....
دنيا بيايد وتماشا کند..
بگذار همه ي ستارگان همه ي سنگ هه، همهي خانه ها، شاهد باشند..
آسمان شاهد باشد که در زير سقف بلند تو
يک تنه با انبوهي از تانک ها وزره پوش ها و سربازان کفر روبه رو شدم
لحظه اي ترديد به دل راه ندادم
مثل ماهي در حال سرخ شدن از نقطه اي به نقطه ي ديگر مي غلطيدم
و رکبار گلوله در اطراف من مي باريد
ومن نيز به چهار طرف تير اندازي مي کردم
و سربازان کفر را به خاک مي ريختم
اي زمين تو شاهدي که خون از بدنم جاري بود
وبا خاکهاي پاک توگلي گلگون به وجود آمده بود
و من ابا نداشتم که تا آخرين قطره ي خون خود را تسليم کنم
احساس کردم که عاشورا است ومن در حضور حسين (ع) مي جنگم
او مي داند که چه قدر به او عاشقم و چگونه حاضرم در راهش جان بازم
شهيد دکتر چمران