ساعت ویکتوریا

نام:
ايميل:
سايت:
   
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
  
  
 

بسم رب شهدا

سلام

يا نور ليس كمثلهي نور يا نور قبل كل نور يا نور بعد نور يا نور من نور ... من نور ... الي نور ....

همين هفته پيش بود که تو مراسم تشييع پيکر آقاي نظري بوديم...

نميدونم چي بگم... حتي رمق نظر گذاشتن رو هم ندارم.... ولي بايد يه سري از حرفا رو زد....

ظاهرا خيليا فراموش کردن ....هر لحظه اين ندا به گوش خودشون هم ميريسه...

رفقا بياييد بس کنيد...به خدا درست نيست...

به جاي اينکه بيايم اعمالمون وخودمون درست کنيم ...اومديم از سر نميدونم.....نظر ميزاريم چرا آپ کرديد.....

فقط محض اطلاع ميگوييم...واميدوارم اين حرفا ختم تمام اين بحث بيهوده باشد وبيشتر به خود بينديشيم واعمالمون...

اگر حسن آقا رفيق و دوست نتي يکي دو ساله ما بوده...از خيلي پيش تر از اين دنياي مجازي برادر و دوست هاتف بوده...

و به يقين ميگوييم که خود راضيست از اين پست ...هم او وهم خانواده اش...

يکبار درست خواندن متن بد نيست ...هاتف گفته که آخري را مينويسد...يک گذر هم به پست قم وعوارضش هم بد نيست...

(همان پستي که خيليا...بماند..)

که همان جا خود حسن آقا ذکر کرده اين پست رو همراه هاتف نوشته...پس قبل از من و شما هاتف بوده...

ونکته ديگر اينکه هاتف سرباز است وگرنه قبل از خيليا تو مراسم شرکت ميکرد..واين را خانواده حسن آقا ميدانن...

نميدانم پس چرا وبراي چه اين همه شلوغ بازي و سر وصدا راه انداختيد...بس است ديگر...

فقط يادمون نره هر وقت به اين وبلاگ اومديم...به ازنور اومديم.... وباز به نور اومديم...تلنگر بزنيم..که نوبت ما هم ميشه....

وفقط خاطرات وخوبيه ها از ما به جا ميمونه (به مانند حسن)....از نور.....يا نور ..من نور...و واقعا نوري براي ما...يادمان نرود...

واما اخوي بزرگوارم هاتف ....از نيتت خوب خبر دارم...وميدانم تو بيشتر از هر کس ديگري داغداري....

مهم نيست اين نيز ميگذرد....وخوب ميدانم که ميداني همان شعر معروف را...در حيرتم را گويم....

و با همه رفقاي وبلاگ نويس.....خواهشن تموم کنيد اين بحثو....واين نظر اميدوارم حس ختام باشد.....

وبه رسم او .....

.

.

التماس دعا

يا محمد وعلي