روزها مي گذرد، هفته ها مي گذرد، ماه ها و سال ها
هم همچنين....
آقاي من هر صبح به شوق ديدارت به اين که يار ياورت باشم
دعا عهد مي خوانم.
هر شب به ياد تو آل ياسين
جمعه ها صبح همگي مان هم صدا ندبه مي خوانيم
همگي مي گويي ديگر اين آخرين جمعه ايست که غريبيم
اما انگار اين غربت هنوز هم ادامه دارد.
دلم گرفته ، دلم عجيب گرفته
دلم حال و هواي جمکران دارد
دلم حال و هواي ديدن صاحب الزمان دارد
درون دل من غوغايي بر پاست دل من منتظر مهدي زهراست
هر روز که مي گذد با خودم مي گويم يک روز به آمدن
مولايم نزديک شدم و همچنين به مرگ
من از اين دلهره دارم که مبادا تا زماني که بيايي نبود
از من نام و نشاني ديگر آن وقت چه کنم چه کنم آقا جان..
ما همه فرياد کنان هم صدا مي گوييم:
اللهم عجل لوليک الفرج...